loading...

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

بازدید : 902
يکشنبه 27 ارديبهشت 1399 زمان : 6:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 1253
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

بازدید : 1091
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

از همین تریبون از ف. به خاطر تمام وقت‌هایی که براش سوسه‌اومدم، عذرخواهی می‌کنم. 

 

 

~ وقتی اگه هرروز پیاده‌روی نکنی، کمردرد می‌شی.

بازدید : 836
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

بازدید : 486
چهارشنبه 20 اسفند 1398 زمان : 20:37
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

روزهای زیادی توی امسال داشتم که اتفاقات خوبی توشون افتاده؛ اتفاقاتی که براشون ماه‌ها نقشه کشیده‌م و برنامه‌ریزی کردم، ولی موقع محقق شدن‌شون آدم یک لحظه خوشحاله و بعد می‌ره سراغ نقشه‌ی بعدی.

وقتی داشتم به بهترین روزهای امسال فکرمی‌کردم، اولین چیزی که بدون زحمت یادم اومد، روز نامزدی برادرم بود. هیچ دلیل دراماتیکی پشت قضیه نیست. فقط این‌که اون روز من و ف. از فرط خندیدن به برادرم کم مونده بود کف زمین دراز بشیم.

بازدید : 457
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 23:35
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

اولین‌بار که زبون تایلندی رو شنیدم، حس می‌کردم نویزه و تحمل یک ثانیه شنیدنش ُ هم نداشتم.

اما بعد از شروع یادگیری زبون چینی، به نظرم «هر» زبونی خیلی زیبا و موزونه.

× یحتمل سردرد مزمن باید خیلی توی چین رایج باشه. (ー_ー゛)

بازدید : 618
يکشنبه 17 اسفند 1398 زمان : 1:39
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

امروز به عنوان چهاردهمین روز قرنطینه در منزل، روز پرماجرایی بود.

بعد از دقیقاً ۱۴ روز مجبور شدم از خونه برم بیرون، چون باید می‌رفتم دکتر.

از اون جایی که یکی از دشوارترین کارهای یک راننده توی بعد از ظهر خیابون کوهسنگی پیداکردن جای پارکه، یک ساعت و بیست‌دقیقه زودتر راه افتادم. بیست دقیقه‌ای رسیدم، یک جای پارک درست‌درمون نزدیک به ساختمان پزشکان هم پیدا کردم و یک ساعت هم توی ماشین نشستم. اما وقتی رفتم مطب، دیدم تعطیل‌ئه و یادشون رفته بود به من خبر بدن. [بیست دقیقه‌ی پیش تماس گرفتن و عذرخواهی کردند البته. ]

موقعی که داشتم مسیر برگشت مطب تا ماشینم رو طی می‌کردم، یک‌هو یک خانوم دقیقاً وسط خیابون شروع کرد به ضجه زدن « مامان»‌. جلوی بیمارستان قائم بودم و فهمیدنش سخت نبود که مادرش این دنیا رو ترک کرده. صداش توی کل خیابون کوهسنگی می‌پیچید و حس کردم یکی داره قلبم ُ خراش می‌ده.

موقع برگشتن دور میدون م. درحالی که ماشین روی دنده ۲ بود ترمز کردم که بعد از عبور سایر ماشین‌ها میدونُ به سمت خیابون مورد نظر رد کنم، یکهو سروکله‌ی یک اتوبوس پیدا شد که با سرعت هواپیما حرکت می‌کرد و چون ماشین روی دنده ۲ بود، نتونستم به موقع حرکت کنم و در حین عوض کردن دنده انگار همه‌چیز مثل فیلم‌ها اسلوموشن شد که طرف روی ریل قطار به صورت عمودی در مسیر حرکت قطاره و باش چشم تو چشم می‌شه [ مواردی از ماشین و کامیون و لوکشین خیابون هم دیده‌شده. ] و بعد همه‌چیز تموم می‌شه. خلاصه که من توی چند ثانیه دنده رو عوض کردم و با فشاردادن پدال گاز نجات یافتم ولی اولاً فکر نکنید این صحنه‌ها الکیه توی فیلم‌ها، ثانیاً راننده اتوبوس‌های عزیز راه‌های مرگ‌مون این روزا زیاده، دیگه شما جزو لیست عوامل مرگ قرار نگیرید لطفاً.

القصه، قدر زندگی ُ بدونید و اگه با یکی قهرید برید آشتی کنید و فولان.

~ ولی اعتماد به نفس‌ش ُ نداشتم.

بعداً نوشت: الان که فکر می‌کنم، اگه می‌مردم، طبق قوانین جدید خودم به دلیل عدم رعایت حق تقدم مقصر بودم.

بازدید : 463
شنبه 16 اسفند 1398 زمان : 6:53
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

شما یک روز توی اون خیابونا قدم زدین، روی اون نیمکت‌ها نشستین و توی اون رستوران‌ها غذا خوردین. و حالا نمی‌دونید چه‌قدر خفه‌کننده‌ست من بدون شما اون چیزها رو تجربه کنم.

~ یک روز می‌خندم به داستان پشت این پست.

بازدید : 1010
چهارشنبه 13 اسفند 1398 زمان : 17:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل

شما وقتی می‌بینی یه‌چیزی به یکی می‌گی، دو روز بعد از بقالی سر کوچه می‌شنوی، به‌جای این‌که به روش بیاری، کلاً حرف نزن باش دیگه.

× دارم به خوبی با استثنائات زندگی‌م کنار می‌یام.

×× از اون اجاق چهارشعله گفته بودم براتون، من تصمیم‌م ُ گرفتم. می‌دونم می‌خوام کدوم شعله‌ها رو خاموش کنم.

بازدید : 576
دوشنبه 11 اسفند 1398 زمان : 2:33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مُجمَل
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، یا ، ، ،

، ،
،
																				
،
،

، ، ،

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 18
  • بازدید کننده امروز : 16
  • باردید دیروز : 13
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 614
  • بازدید سال : 2137
  • بازدید کلی : 60042
  • کدهای اختصاصی